بی حوصلگی
چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۰:۵۷ ق.ظ
با نقشه ای خالی از خطوط معنا دار
با چمدانی خالی از توشه ی اختیار
با اسلحه ی لبهایم
امیدوار به دیدنت
به کشور گشایی تنت
و رویای عبور بی خطر از مرز پیراهنت
راهی سفری شدم که بازگشت عقیم ترین واژه ام بود
از تو فاصله ها نوشیدم و حوصله ها پوشیدم
تا مسیر هموار گردد و در سایه سار موهایت ارام بگیرم
اما انگار شکست در کمین بود من با تمام تجربه خام بودم
من تو را می خواهم و با تو باید بجنگم و این تحمیلی ترین جنگ دنیاست که من "شوییجی" وار بر ادامه ی ان مُصر هستم
#خطخطیهایخودم
۰۰/۰۲/۱۵